گناه-عشق-خدا

گناه-عشق-خدا

از فرش تا عرش چقدر فاصله است؟!
گناه-عشق-خدا

گناه-عشق-خدا

از فرش تا عرش چقدر فاصله است؟!

توهمات فانتزی

تو کتابخونه هر وقت از درس خسته میشدی جیغ میزدی!

زنگ بزنی آژانس بین المللی انرژی اتمی، بگی یه ماشین می خوام

آخر شبا رفتگرا سوار جاروهاشون بشن برن خونه

موهات "فر" باشه , روش پیتزا بپزی !

شب خواب ببینی که 1 ماه داری میری سر کار, صبح که بیدار شدی حقوقشو بگیری

پشه ها به جای اینکه خونمون رو بمکن،میومدن چربی های اضافه بدنمون رو می مکیدن

رادیو رو روی یه موج سه متری تنظیم میکردی میرفتی موج سواری

ماهی از آب در بیاد تو ساحل سیگارشو بکشه برگرده تو آب

تو مطب نفر قبل از تو که می ره تو اطاق دکتر، بری در بزنی بگی زود باش

شکست عشقی بخوری بعدا بفهمن طرفت دوپینگی بوده برنده اعلام بشی

همسر دلخواهت رو از بین گزینه های موجود دانلود کنی

سیاست کثیف رو ببری حموم تمیزشه

تو باغچه خونه ت درخت پیتزا داشتی !

هر پشه ای وارد خونه ت شه در جا تبدیل شه به یه تراول 50 تومنی !

رو مانیتورت مگس بشینه، با موس بگیریش، بندازیش تو ریسایکل بین !

سایه ات سفید باشه

با پرگار مثلث بکشی!

تو گوگل سرچ میکردی "نیمه گم شده ی من " عکساشو واست میاورد راحت پیداش میکردی!!!

شامپو ضدِ شوره بخوری ، دلشوره هات تموم بشه...

ویروس HIV بیاد تو بدنت سل بگیره بره !!!

آهنربا 4 تا قطب داشت:مثبت ، منفی ، ضرب ، تقسیم

روی رادیو، تور بکشی بشه رادیاتور

با تور مسافرتی ماهی گیری کنی

درخت خرما و گردو رو پیوند بزنی خرما گردوئی بده !

رگ قلبت بگیره به جای اینکه بالون بزنن پاراگلایدر بزنن

واسه کاردستی ِ مدرسه یه ساختمون ِ هشت طبقه ی 32 واحدی ِ اسکلت فلزی ببری

یه دختر رو برات نشون کنند با سنگ بزنیش

بوق زدن ممنوع باشه ماشینتو بذاری رو ویبره

چشم و مغز و قلبمون یه جلسه تشکیل بدن تکلیفشونو با ما روشن کنن

بهار که شد همه‌ی چراغ راهنماها سبز شن تا آخر بهار!

برق که میره پشتش یه کاسه آب بریزی به سلامت برگرده

یه کم خنده

اینم از یه کاریکاتور 

 

بامزگی

 

 

 

آیا از رابطه ی دو چشم باهم آگاهی دارید؟
هیچ گاه یکدیگر را نمی بینند ، اما
با هم مژه میزنند
با هم حرکت میکنند
با هم اشک میریزنند
باهم می بینند
با هم می خوابند
با ارتباط عمیق با هم شراکت دارند
ولی...
وقتی یک زن را می بینند یکی چشمک میزند و دیگری نمیزند
نتیجه قضیه:زن توانائی قطع هر ارتباطی را دارد...


همیشه اولین باری که مامانت صدات میکنه که بری واسه شام/نهار، نرو !!!
این یه توطئه ست، میخوان ازت کار بکشن...


چند روز پیش سرخیابون منتظر تاکسی بودم
یه امبولانس قبرستون از بغلم رد شد
رو شیشش نوشته بود :تاحالا فکر کردی اخرین مدل ماشینی که سوار میشی چیه؟!
زورنزن
مسافرخودمی  

 

 

یه تبلیغ شامپو گلرنگ هم بود که پدره میگفت : (( تو خونه ما پسرمموهای نرم خوش حالتی داره، دخترم موهای مواج زخیمی داره ، خانومم موهایلخت و نرمی داره و موهای خود من هم خشک و زبر هست اما همه ما با شامپوگلرنگ موهامون رو میشوریم چون برای هر نوع مویی مناسبه))
البته من خواستم به این پدر زحمت کش بگم هرچند این شامپو ها خیلی خوبهستند ولی شما با خانوم بچه ها یه روز برید آزمایش ژنتیک بدی زیادم بدنمیشه هاااا. والا این همه تنوع زیاد منطقی نیست 
 

 

به سلامتی دختری که
.
.
ولش کن دخترا جنبه ندارن..الان شاخ میشن برامون
 

 

سلام

عید همتون مبارک

 

مکالمه جالب عاشقانه یک پسر و دختر

روزی دختری از پسری که عاشقش بود پرسید …:
چرا مرا دوست داری …؟
چرا عاشقم هستی …؟
پسر گفت …:
نمی توانم دلیل خاصی را بگویم اما از اعماق قلبم دوستت دارم …
دختر گفت …:
وقتی نمی توانی دلیلی برای دوست داشتن پیدا کنی چگونه می توانی بگویی عاشقم هستی .!.!.؟
پسر گفت… :
واقعا دلیلش را نمی دانم اما می توانم ثابت کنم که دوستت دارم …
دختر گفت …:
اثبات.!.!.؟
نه من فقط دلیل عشقت را می خواهم …
شوهر دوستم به راحتی دلیل دوست داشتنش را برای او توضیح می دهد…
اما تو نمی توانی این کار را بکنی …
پسر گفت …:
خوب …
من تو رو دوست دارم …
چون …
زیبا هستی…
چون…
صدای تو گیراست …
چون…
جذاب و دوست داشتنی هستی…
چون …
باملاحظه و بافکر هستی …
چون …
به من توجه و محبت می کنی …
تو را به خاطر لبخندت …
دوست دارم …
به خاطر تمامی حرکاتت…
دوست دارم …
دختر از سخنان پسر بسیار خشنود شد …
چند روز بعد …
دختر تصادف کرد و به کما رفت…
پسر نامه ای را کنار تخت او گذاشت…
نامه بدین شرح بود …:
عزیز دلم …
تو رو به خاطر صدای گیرایت دوست دارم …
اکنون دیگر حرف نمی زنی …
پس نمی توانم دوستت داشته باشم …
دوستت دارم …
چون به من توجه و محبت می کنی …
چون اکنون قادر به محبت کردن به من نیستی…
نمی توانم دوستت داشته باشم…
تو را به خاطر لبخندت و تمامی حرکاتت دوست دارم …
آیا اکنون می توانی بخندی …؟
می توانی هیچ حرکتی بکنی …؟
پس دوستت ندارم …
اگر عشق احتیاج به دلیل داشته باشد…
در زمان هایی مثل الان…
هیچ دلیلی برای دوست داشتنت ندارم…
آیا عشق واقعا به دلیل نیاز دار…؟
نه هرگز…
و من هنوز دوستت دارم …

بعضی از دلایل خودکشی (طنز)

میری آدامس اوربیت بخری ، بقاله به جای بقیه پول، بهت آدامس شیک میده !
..
توی حموم کلی با شیر آب گرم و سرد ور میری تا حرارت آب مناسب بشه، تا میری زیر دوش یکی یه شیر آب گرم رو تو خونه باز میکنه، حرارت آب یهو میره زیر صفر درجه. دوباره تا میآی حرارت رو تنظیم کنی، همون شیر رو میبنده، زیر دوش آبپز میشی
..
میریم تو مغازه میپرسیم آقا شارژ دوتومنی ایرانسل چند
..
BMW دوهزاروهشت رو به خاطر نداشتن معاینه فنی جریمه کنن! بعد شرح جریمه میآد نداشتن کلاهکاسکت و حمل تیرآهن! 

 
رفتیم استخر دانشگاه (شریف؟)، تعداد پرسنل استخر از تعداد شناگرها بیشتره
.. 
بچهها دور هم جمع شدن مثلا دارن می&جنگن، بهشون میگم اسم چند تا پهلوان ایرانی رو بگین، میگن: اسپایدرمن، جومونگ، مختار
.. 
طرف CASE کامپیوتر رو آورده میگه بیزحمت ویندوزش رو عوض کنین !

حالا آماده شده ، اومده میگه اونایی رو که عوض کردین رو بدین ببرم !  


ایرانسل اس ام اس داده

مشترک گرامی با شارژ ۲۳۴۵۳۲۲ ریال

دیگر برنده ۱۵۰۰۰ ریال اعتبار داخل شبکه شوید !


به راننده تاکسی میگم سیگارتو خاموش کن به دودش حساسیت دارم
برمیگرده میگه جوونای سن تو کراک میکشن تو به دود سیگار حساسی !؟
..
هر روز تو دانشگاه میبینیم ۱۰۰ تا دختر مدرسه ای رو به صف کردن،

معلمشونم جلو ، آوردن بازدید از دانشگاه

مگه باغ وحشه اینا رو هر روز میارین بازدید !
..
اینم از مجلس ختم، با کفش رفتیم با دمپایی برگشتیم !  

 

طرف واسه دوست دخترش شارژ می فرسته، بعد دختره میگه تو بزنگ !
..
تبلیغ پارک آبی نشون میدن یارو با شلوار لی

و پیراهن مردونه سر میخوره رو سرسره های پارک آبی !

به او اعتماد کن

هرگاه خداوند تو را به لبه پرتگاه هدایت کرد...

به او اعتماد کن... یا تو را از پشت میگیرد... یا به توپرواز را می اموزد... 

 

قانون های مورفی

 

 

۱)دقیقا اون زمان که راننده تاکسی می خواهید سبقت بگیره حتما یه مسافر هست که بگه: آقا پیاده می شم!!!



۲)هشتاد درصد امتحانات پایان ترم براساس کلاسی است که در آن غایب بوده ای!!!



۳)اگر بلیت نداشته باشی پول خرد هم نداری. وقتی پول خرد داری که بلیت هم داری!!!



۴)اونی که بیشتر از همه دوستش داری، عاشق اونی میشه که بیشتر از همه ازش تنفر داری!!!



۵)کافیه یه بار تو کلاس، خونه یا مهمونی عطسه کنی تا ۶ قرن بعد هرکی مریض میشه و تورو می بینه میگه من از تو گرفتم!!!



۶)وقت نوبت ما میشه نون بگیریم همون موقع آشنای شاطرم میاد نون بگیره!!!



۷)واژه های «جون مادرت!» دقیقا وقتی از دهنت می پرن که طرف مقابلت مادرش رو از دست داده!!!



۸)هر وقت می خوای انگلیسی تایپ کنی کیبورد رو فارسیه و وقتی میفهمی که جمله رو تا آخر تایپ کردی!!!


۹)همیشه وقتی می خوای «ست» بپوشی، یه تیکش تو رخت چرکاست!!!



۱۰)پریدن فیوز برق با حساسیت مسابقه فوتبال رابطه مستقیم داره!!!


۱۱)تمام ماه ظرفاتو می شوری، خشک می کنی، میذاری تو کابینت، درست روزی که مامانت میاد بهت سر بزنه کلی ظرف نشسته داری، پاک آبرومت میره!!!



۱۲)هروقت همه چیز زندگیت سرجاشه، یه چیزی رو جای اشتباه گذاشتی که بعدا صداش درمیاد!!!



۱۳)همیشه هوس همون غذایی رو می کنی که تو یخچال نیست!!!



۱۴)میزان سنگ توی غذا با دندان های خراب و سست رابطه مستقیم دارد!!!



۱۵)هر وقت میای در کنسرو ماهی رو باز کنی حلقه اش کنده می شه!!!



۱۶)اگر تو یه اتوبوس پنجاه تا از بهترین نوع صندلی وجود داشته باشه، همیشه اون داغون داغونه سهم تو میشه!!!



۱۷)اینترنت همیشه پرسرعت کار میکنه مگر اینکه شما کار مهم و واجبی داشته باشید!!!



۱۸)همیشه ۹۹ درصد اول سریع دانلود میشه، یک درصد آخر قطع میشه!!!



۱۹)فاصله شما با گیت سالن پرواز رابطه مستقیم داره با وزن باری که حمل می کنید و رابطه عکس داره با زمان باقی مانده تا پرواز!!!



۲۰)دقیقا وقتی داری با بابت راجع به گرفتن ماشین حرف میزنی، تلویزیون یه برنامه پخش می کنه درمورد تاسف بارترین تصادف های تاریخ بشر با ماشین!!!



۲۱)وقتی تزریقاتی ازت پرسید کی پنی سلین زدی فرقی نمی کنه که بگی ۶ سال، ۶ ماه، یا حتی ۶ ثانیه پیش، چون اون هوس کرده ازت تست بگیره و تو بیشتر درد بکشی!!!

ناگهان چقدر زود دیر می شود

حرف‌های ما هنوز ناتمام ....
تا نگاه می‌کنی :
وقت رفتن است
باز هم همان حکایت همیشگی!
پیش از آن‌که با خبر شوی
لحظه‌ی عزیمت تو ناگزیر می‌ شود
آی .....
ای دریغ و حسرت همیشگی
ناگهان
         چقدر زود
                     دیر می‌شود!

                                   قیصر امین ‌پور 

 

با آرزوی شادی و سلامتی همه ی کوچولوها

دیشب برنامه نود یه کار قشنگ کرد که من خیلی باهاش حال کردم...رفته بودنند پیش بچه های سرطانی بازی استقلال-پیروزی رو با هم نگاه میکردنند.دیدین چه بچه های معصومی بودن...اول از همه براشون از ته دلم آرزوی سلامتی میکنم و از مجری های برنامه های کودک   می خوام هر از گاهی برن پیش این بچه ها تا دله این کوچولوها هم شاد بشه که خیلی به این شادی ها نیاز دارن.این کوچولوها با بدن ضعیفشون درد زیادی هم میکشن ...پس حداقل کار شادی دلشونه. 

من خیلی دوست دارم به بچه های سزطانی یا بچه های یتیم کمک کنم اما از لحاظ مالی توانایی ندارم که بتونم کاری بکنم پس باید به فکر دیگه ای باشم.! تصمیم گرفتم اگه بشه برم بیمارستان های بچه های سرطانی برای دیدنشون شاید تونستم یه کاری یا حتی یه لبخند رو صورت بچه ها بندازم. 

اگه هم بشه یه وبلاگ براشون درست میکنم. 

خدا کنه این صحبت هام در حد یه حرف نباشه وبتونم کاری بکنم.