به سلامتیه همه ی اونایی که ما رو همینجوری دوست دارن وگرنه بهتر از ما رو که همه دوست دارن....
دو خلبان نابینا که هردو عینکهای تیره به چشم داشتند،
در کنار سایر خدمه پرواز به سمت هواپیما آمدند،
در حالی که یکی از آنها عصایی سفید در دست داشت و
دیگری به کمک یک سگ راهنما حرکت میکرد.
زمانی که دو خلبان وارد هواپیما شدند، صدای خنده
ناگهانی مسافران فضا را پر کرد. اما در کمال تعجب
دو خلبان به سمت کابین پرواز رفته و پس از معرفی خود
و خدمه پرواز، اعلام مسیر و ساعت فرود هواپیما،
از مسافران خواستند کمربندهای خود را ببندند.
در همین حال، زمزمههای توام با ترس و خنده در میان
مسافران شروع شده و همه منتظر بودند، یک نفر از راه برسد
و اعلام کند این ماجرا فقط یک شوخی یا چیزی شبیه
دوربین مخفی بوده است.اما در کمال تعجب و ترس آنها،
هواپیما شروع به حرکت روی باند کرده و کم کم سرعت گرفت.
هر لحظه بر ترس مسافران افزوده میشد چرا که میدیدند
هواپیما با سرعت به سوی دریاچه کوچکی که
در انتهای باند قرار دارد، میرود.
هواپیما همچنان به مسیر خود ادامه میداد و
چرخهای آن به لبه دریاچه رسیده بود که مسافران از
ترس شروع به جیغ و فریاد کردند. اما در این لحظه
هواپیما ناگهان از زمین برخاست و سپس همه چیز
آرام آرام به حالت عادی بازگشته و
آرامش در میان مسافران برقرار شد.
در همین هنگام در کابین خلبان، یکی از خلبانان به دیگری گفت:
باب، یکی از همین روزا بالاخره مسافرها چند ثانیه دیرتر
شروع به جیغ زدن میکنن و اون وقت کار همه مون تمومه
تسلیت میگم شهادت آقا امام حسن عسکری(ع) را به آقا امام زمان (ع) وتمامی بچه مسلمونای شیعه دوستدار اهل بیت.
TWELVE:
You talk with him/her late at night and when you go to bed you still think of him/her.
12- تو با او تا دیروقت صحبت می کنی و حتی موقع خوابیدن هنوز هم داری بهش فکر می کنی
ELEVEN:
You walk really slowly when you are with him/her.
11- وقتی با اونی تو واقعا کند راه می ری باهاش
TEN:
You don't feel Ok when he/she is far away...
10- وقتی ازش دوری تو حالت خوش نیست
NINE:
You smile when you hear his/her voice.
9- وقتی صداشو می شنوی لبخند روی لبات میشینه
EIGHT:
When you look at him/her, you do not see other people around you. You see only him/her.
8- وقتی بهش نگاه می کنی وقتی بهش نگاه می کنی آدمای دورو برتو نمی بینی. تو فقط اونو میبینی
SIX:
He/She is everything you want to think.
6- اون همه چیزیه که تو می خوای بهش فکر کنی وقتی بهش نگاه می کنی
FIVE:
You realize that you smile every time you look at him/her.
5- وقتی بهش نگاه می کنی تو می فهمی که روی لبت همیشه لبخنده
FOUR:
You would do anything to see him/her.
4- تو هر کاری رو انجام می دی تا ببینیش
THREE:
While you have been reading this, there was a person in your mind all the time.
3- وقتی داشتی اینو می خوندی یه کسی تمام مدت تو ذهنت بود
TWO:
You've been so busy thinking of that person that you didn't notice that number 7 is missing.
2- تو انقدر مشغول فکر کردن به اون بودی که نفهمیدی که شماره 7 جا انداخته شده
ONE:
You are going to check above if that's true and now you are silently laughing to yourself.
1- تو می خوای بری بالا چک کنی که آیا این درسته یا نه و حالا تو داری تو دلت به خودت می خندی
NOW MAKE A WISH! YOU KNOW WHAT YOU WANT THE MOST......
حالا یه آرزو کن !!! خودت می دونی چیو از همه بیشتر می خوای؟!!
تورو رنجوندم با حرفام چقد حس میکنم تنهام
چه احساس بدی دارم
از این احساس بیزارم
نه نرو تنهام نزار
من عاشقتم دیوونه وار
نه نه نه نرووو
تنهام نزار
من عاشقتم دیوونه وار
چی شد چشماتو رد کردم
چی شد من با تو بد کردم
نمیدونی ، نمیدونم
ولی بدجور ، پشیمونم
نه ، نرو ، تنهام نزار
من عاشقتم دیوونه وار
نه نه نه ، نرو
تنهام نزار
من عاشقتم دیوونه وار
صدامو میشنوی یا نه
صدایه خستگیهامو
دلم خیلی واست تنگه
ببین دستایه تنهامو
نه ، نرو ، تنهام نزار
من عاشقتم
دیوونه وار
نه نه نه ، نرو
تنهام نزار
من عاشقتم ، دیوونه وار
_________________
یه نگا یه نگا یه قدم یه قدم دنبال تو اومدم
دیدم شدی همه چیزم و واست میگذرم از خودم
به خودم اومدم ، دیدم با همه وجودم عاشق شدم
هیزم شکنی مشغول قطع کردن یه شاخه درخت بالای رودخونه بود، تبرش افتاد تو رودخونه.
وقتی در حال گریه کردن بود، یه فرشته اومد و ازش پرسید: چرا گریه می کنی؟
هیزم شکن گفت: تبرم توی رودخونه افتاده.
فرشته رفت و با یه تبر طلایی برگشت و از هیزم شکن پرسید:"آیا این تبر توست؟"
هیزم شکن جواب داد: "نه"
فرشته دوباره...
به زیر آب رفت و این بار با یه تبر نقره ای برگشت و پرسید: آیا این تبر توست؟
دوباره، هیزم شکن جواب داد: "نه".
فرشته باز هم به زیر آب رفت و این بار با یه تبر آهنی برگشت و پرسید: آیا این تبر توست؟
جواب داد: آره.
فرشته از صداقت مرد خوشحال شد و هر سه تبر را به اوداد و هیزم شکن خوشحال روانه خونه شد.
روزی دیگر هیزم شکن وقتی داشت با زنش کنار رودخونه راه می رفت زنش افتاد توی همان رودخانه. هیزم شکن داشت گریه می کرد که فرشته باز هم اومد و پرسید که چرا گریه می کنی؟ اوه فرشته، زنم افتاده توی آب.
فرشته رفت زیر آب و با جنیفر لوپز برگشت و پرسید: زنت اینه؟ هیزم شکن فریاد زد: آره!
فرشته عصبانی شد. " تو تقلب کردی، این نامردیه "
هیزم شکن جواب داد : اوه، فرشته من منو ببخش. سوء تفاهم شده. می دونی، اگه به جنیفر لوپز "نه" می گفتم تو می رفتی و با کاترین زتاجونز می اومدی.و باز هم اگه به کاترین زتاجونز "نه" میگفتم، تو می رفتی و با زن خودم می اومدی و من هم می گفتم آره. اونوقت تو هر سه تا رو به من می دادی. اما فرشته، من یه آدم فقیرم و توانایی نگهداری سه تا زن رو ندارم، و به همین دلیل بود که این بار گفتم آره.
Love + Care = Mom
Love + Fear = Father
Love + Help = Sister
Love + Fight = Brother
Love + Life = WIFE / HUSBAND
Love+Care+Fear+Help+Fight+Life =REAL FRIEND
زنى سه دختر داشت که هر سه ازدواج کرده بودند.یکروز تصمیم گرفت میزان علاقهاى که دامادهایش به او دارند را ارزیابى کند.یکى از دامادها را به خانهاش دعوت کرد و در حالى که در کنار استخر قدم مىزدند از قصد وانمود کرد که پایش لیز خورده و خود را درون استخر انداخت.دامادش فوراً شیرجه رفت توى آب و او را نجات داد.فردا صبح یک ماشین پژو ٢٠٦ نو جلوى پارکینگ خانه داماد بود و روى شیشهاش نوشته بود: «متشکرم! از طرف مادر زنت»زن همین کار را با داماد دومش هم کرد و این بار هم داماد فوراً شیرجه رفت توى آب وجان زن را نجات داد.داماد دوم هم فرداى آن روز یک ماشین پژو ٢٠٦ نو هدیه گرفت که روى شیشهاش نوشته بود: «متشکرم! از طرف مادر زنت»
نوبت به داماد آخرى رسید.
زن باز هم همان صحنه را تکرار کرد و خود را به داخل استخر انداخت.امّا داماد از جایش تکان نخورد.او پیش خود فکر کرد وقتش رسیده که این پیرزن از دنیا برود پس چرا من خودم را به خطر بیاندازم.
همین طور ایستاد تا مادر زنش درآب غرق شد و مرد.
فردا صبح یک ماشین بىامو کورسى آخرین مدل جلوى پارکینگ خانه داماد سوم بود که روى شیشهاش نوشته بود: متشکرم! از طرف پدر زنت