گناه-عشق-خدا

گناه-عشق-خدا

از فرش تا عرش چقدر فاصله است؟!
گناه-عشق-خدا

گناه-عشق-خدا

از فرش تا عرش چقدر فاصله است؟!

تولد مسیح «علیه السلام» در قرآن و انجیل

منابع مقاله:

فصلنامه ندای صادق، شماره 6، پویا، اعظم؛


هدف از نگارش این مقاله، مقایسه‏میان نحوه پرداختن قرآن و انجیل به تولدحضرت مسیح‏«علیه السلام‏» است. تا از این‏رهگذر وجوه تشابه و تفاوت دو کتاب‏مقدس آسمانى را در این باب‏دریابیم:
انجیل لوقا قبل از اشاره به تولدحضرت عیسى‏«علیه السلام‏» به موضوع تولدیحیى‏«علیه السلام‏» پرداخته است و این شایدبه دلیل شباهتى باشد که میان تولد این دوپیامبر وجود دارد. قرآن و انجیل هر دو این‏تشابه را آورده‏اند.
ما در این مقاله به تشابهات واختلافات این دو کتاب مقدس اشاره‏مى‏کنیم:
1- در قرآن جریان فرزنددار شدن‏زکریا با وجود کبر سن او و نازا بودن‏همسرش - قبل از بشارت دادن مریم به‏تولد عیسى - چنین بیان مى‏شود:
فنادته الملائکة و هو قائم یصلی فى‏المحراب ان الله یبشرک بیحیى مصدقابکلمة من الله و سیدا و حصورا و نبیا من‏الصالحین. (1) قال رب انى یکون لى غلام وقد بلغنى الکبر و امراتى عاقر قال کذلک‏الله یفعل ما یشاء.» (2)
پس ملائکه زکریا را هنگامى که درمحراب عبادت به نماز ایستاده بود، ندادادند: همانا خدا تو را به ولادت یحیى‏بشارت مى‏دهد; در حالى که او نبوت‏عیسى را تصدیق مى‏کند و پیشواى‏مردم و پارسا و پیامبرى از شایستگان‏است.
زکریا گفت: پروردگارا! چگونه مراپسرى تواند شد در حالى که مرا سن پیرى‏فرا رسیده و همسرم نیز نازاست. گفت:چنین است کار خدا، هر چه بخواهدمى‏کند.
و زمانى که ملائکه بشارت‏مسیح‏«علیه السلام‏» را به مریم مى‏دهند، او باتعجب مى‏گوید:
«قالت رب انى یکون لی ولد و لم‏یمسسنی بشر قال کذلک الله یخلق مایشاء اذا قضى امرا فانما یقول له کن‏فیکون.» (3)
مریم گفت: پروردگارا! چگونه مرافرزندى تواند بود با اینکه دست‏بشرى به‏من نرسیده است؟! گفت: چنین است کارخدا، بى‏نیاز از هر گونه سببى است.هر چه بخواهد مى‏آفریند و چون مشیتش‏به خلقت چیزى تعلق گیرد به محض گفتن‏«موجود باش‏» همان دم موجودشود.
در انجیل هم وقتى روح القدس برمریم ظاهر مى‏شود و مژده فرزنددار شدن‏را به او مى‏دهد، او تعجب مى‏کند ومى‏پرسد: چگونه با وجود اینکه من باکره‏هستم، صاحب فرزند مى‏شوم:
«جبرئیل به مریم ظاهر شد و گفت:سلام بر تو اى دخترى که مورد لطف‏پروردگار قرار گرفته‏اى، خداوند با تواست. فرشته به او گفت: نترس، چون خدامى‏خواهد به تو برکت دهد. بزودى آبستن‏شده، صاحب پسرى مى‏شوى و اسمش راعیسى مى‏گذارى. او خیلى بزرگ خواهدبود و فرزند خدا نامیده مى‏شود. داوندتخت‏سلطنت جدش داود را به اووامى‏گذارد تا براى همیشه بر قوم اسرائیل‏سلطنت کند. دوره سلطنت او هرگز به سرنمى‏آید. مریم از فرشته پرسید: چطورممکن است من بچه دار شوم؟! من هنوزشوهر نکرده‏ام.» (4)
البته مطابق با دیدگاه مسیحیان،مریم در آن زمان در عقد یوسف بودولى هنوز به ازدواج در نیامده‏بود. (5)
«فرشته جواب داد روح القدس بر تونازل مى‏شود و قدرت خدا بر تو سایه‏افکن مى‏گردد. از این جهت آن نوزادکاملا مقدس است و فرزند نامیده‏مى‏شود.
شش ماه پیش خویشاوند توالیزابت در سن پیرى آبستن شد. بله همان‏کسى که همه مى‏گفتند بچه دارنمى‏شود. » (6)
از داستان باردار شدن همسر زکریا درانجیل و قرآن استفاده مى‏شود که الیزابت‏همان همسر زکریاست.
2- قرآن علت نداشتن فرزند را براى‏زکریا، پیرى او و نازایى همسرش ذکرمى‏کند. همین دلایل دقیقا در انجیل «لوقا»هم آمده است:
«آنها فرزندى نداشتند، چون الیزابت‏بچه‏دار نمى‏شد و از این گذشته، هر دوى‏آنها خیلى پیر شده بودند.» (7)
3- قرآن بشارت فرزند به زکریا رانشانه اجابت دعاى او مى‏داند زیرا پیش ازآن در آیه‏اى مى‏خوانیم:
«هنالک دعا زکریا ربه قال رب هب‏لى من لدنک ذریة طیبة انک سمیع‏الدعاء» (8)
بشارت ملائکه براى تولدیحیى‏«علیه السلام‏» در کتاب مقدس نیز آمده‏است:
«اما فرشته به او گفت: زکریا، نترس!چون من آمده‏ام به تو بگویم که خدا دعاى‏تو را شنیده است و همسرت الیزابت‏براى‏تو پسرى مى‏زاید و تو اسمش را یحیى‏مى‏گذارى.» (9)
4- نام این فرزند را خدا انتخاب‏مى‏کند «یحیى‏»، «... ان الله یبشرک‏بیحیى ...» (10) ، و در انجیل نیز آمده «تواسمش را یحیى مى‏گذارى‏» البته انجیل‏گویى خبر از نامگذارى زکریا مى‏دهد ولى‏مى‏توان همان انتخاب نام را نیز از آن‏استنباط کرد.
5- یکى از موارد اختلاف قرآن وکتاب مقدس در این داستان، در زمینه‏سخن نگفتن حضرت زکریا پس از شنیدن‏بشارت فرزند است.
در قرآن آمده است که «زکریا» پس ازشنیدن این بشارت از خدا درخواست‏آیتى کرد تا اطمینان یابد که این بشارت‏رحمانى بوده است نه القاءات شیطانى.البته در این باره میان مفسران اختلاف‏وجود دارد، بعضى معتقدند منظور از این‏«آیة‏» نشانه‏اى بود که بواسطه آن زکریازمان وضع حمل زوجه خود را بداند. (11) امابعضى معتقدند که این نشانه‏اى بوده براى‏اطمینان او مبنى بر اینکه خطاب رحمانى‏است نه شیطانى.
علامه طباطبایى(ره) وجه دوم رامى‏پذیرد و مى‏گوید: علت این که عده‏اى‏از مفسران از پذیرش وجه دوم تحاشى‏مى‏کنند این است که آن را منافى باعصمت پیامبران مى‏دانند و معتقدند که‏پیامبران بواسطه عصمتى که دارند بایدفرق میان این دو خطاب را بفهمند; سپس‏در پاسخ به آنان مى‏گوید: علت این که انبیاتفاوت میان این دو خطاب را مى‏فهمندآن است که خدا این شناخت را بدیشان‏داده است; پس اشکالى پیش نمى‏آید که‏اولا بگوییم زکریا«علیه السلام‏» درخواست‏همین شناخت را کرده است، و ثانیا،نداشتن توانایى سخن گفتن تا سه روز نیزمؤید همین وجه بوده است زیرا شیطان‏در ناحیه نفوس پیامبران نمى‏تواند تصرف‏کند و همین آیه یعنى تکلم نکردن تا سه‏روز، به زکریا مى‏فهماند که این تصرف‏چون در ناحیه نفوس است و انبیا داراى‏عصمت‏اند و بدور از تصرف شیطان، پس‏بشارت، بشارت رحمانى است. (12)
متن آیه چنین است: «قال رب اجعل‏لى آیة قال ءاتیک الا تکلم الناس ثلاثة‏ایام الا رمزا و اذکر ربک کثیرا و سبح‏بالعشى و الابکار» (13)
«زکریا گفت: پروردگارا! مرا نشانه‏اى‏مرحمت کن! گفت: نشانه تو آن است که تاسه روز با کسى سخن گفتن نتوانى وجز با رمز چیزى نگویى. پیوسته به یادخدا باش و او را در صبح و شام تسبیح‏گوى!»
در مورد این مطلب که آیا این نشانه‏عدم توانایى زکریا بر سخن گفتن بود یادستور به اجتناب از سخن گفتن، میان‏مفسران اختلاف نظر است; بعضى‏معتقدند این «لا تکلم‏» نهى تشریعى‏است و بعضى دیگر از جمله علامه‏طباطبایى(ره) این نظر رانمى‏پذیرند. (14)
صاحب «المنار» هر دو وجه را ذکرمى‏کند اما براى وجه اول مؤیدى مى‏آوردو آن سخن خداوند «و اذکر ربک کثیرا وسبح بالعشى و الابکار» است، اما قول‏دوم را قول مشهور مى‏داند. (15)
انجیل، سخن نگفتن زکریا را عدم‏توانایى او بر سخن گفتن مى‏داند; اما به‏عنوان عقاب نه یک آیت. در انجیل لوقاآمده است:
«آن وقت فرشته گفت: من جبرئیل‏هستم که در حضور خدا مى‏ایستم. واوست که مرا فرستاده تا این خبر خوش رابه تو بدهم و حالا چون حرف مرا باورنکردى لال مى‏شوى تا نتوانى حرف بزنى‏و این تا وقتى است که بچه به دنیا بیاید;چون آنچه گفتم در وقت مناسب واقع‏مى‏شود.» (16)
صاحب «المنار» مى‏گوید: «بعضى ازمفسران اقوال باطلى در این مورد دارند;یکى از آنها این است که این سخن نگفتن،عقوبت‏خداست; زیرا بعد از آنکه‏ملائکه بشارت فرزند را به زکریا دادند،او براى این بشارت، نشانه طلب‏کرد.» (17)
یکى از وجوه شباهت ولادت‏«یحیى‏» با «عیسى‏» همان «آیت‏سخن‏نگفتن با مردم‏» است، در مورد «یحیى‏»سخن نگفتن زکریا و در مورد «عیسى‏»سخن نگفتن مریم. این وجه‏تشابه مریم با پیامبرى چون‏زکریاست.
عیسى‏«علیه السلام‏» به مادرش مى‏گوید:«فکلی و اشربى و قرى عینا فاما ترین‏من البشر احدا فقولى انى نذرت‏للرحمن صوما فلن اکلم الیوم‏انسیا.» (18)
«بخور و بنوش و چشم روشن دار! اگراز آدمیان کسى را دیدى بگو: من براى خداروزه (کلام) نذر کرده‏ام و امروز با بشرى‏سخن نگویم.»
مفسران در تفسیر این آیه دو قول‏دارند: عده‏اى بر این باورند که این، سخن‏عیسى‏«علیه السلام‏» خطاب به حضرت مریم‏است و عده‏اى هم معتقدند سخن روح‏القدس به مریم است; البته دومى با سیاق‏آیه و جمله «و قرى عینا» مناسب‏تراست.
جریان باردار شدن مریم به تفصیلى‏که در قرآن آمده در اناجیل نیامده‏است.
و پدر مریم قبل از ولادت او از دنیارفت. مادرش مریم را آورد تا به کاهنان‏مسجد که «زکریا» هم جزء آنان بود بسپارد.کاهنان راجع به کفالت «مریم‏» با یکدیگرنزاع و گفتگو کردند تا سرانجام بنارا بر قرعه نهادند و قرعه به نام زکریاافتاد. زکریا کفالت مریم را بر عهده‏گرفت و او هم به خدمت مسجدمشغول شد تا هنگامى که مریم به‏سن بلوغ رسید. آن زمان «زکریا» براى‏مریم حجابى برپا کرد تا «مریم‏» درمیان آن مشغول عبادت خداوندشود. (19)
«و اذکر فى الکتاب مریم اذ انتبذت‏من اهلها مکانا شرقیا فاتخذت من دونهم‏حجابا فارسلنا الیها روحنا فتمثل لها بشراسویا» (20)
«در این کتاب مریم را یاد کن! آن دم که‏در مکانى در طرف شرقى مسجد از کسان‏خود کناره گرفت. در مقابل آنان پرده‏اى‏آویخت; پس ما روح خود را نزد اوفرستادیم که به صورت انسانى تمام عیاربر او مجسم گشت.»
جز «زکریا» کس دیگرى داخل محراب‏نمى‏شد و هر گاه او وارد محراب مى‏شدرزقى در محراب مى‏دید، از مریم‏مى‏پرسید: این روزى از کجاست؟ و اوپاسخ مى‏داد: از نزد خدایى است که‏بدون حساب به هر که خواهد، روزى‏بخشد.
«... کلما دخل علیها زکریا المحراب‏وجد عندها رزقا قال یا مریم انى لک‏هذا قالت هو من عندالله ان الله یرزق من‏یشاء بغیر حساب‏» (21)
آنگاه خداوند «روح‏» را به سوى مریم‏در حالى که در حجاب بود فرستاد. «روح‏»بصورت بشر کاملى براى «مریم‏» مجسم‏شد و به او گفت: من فرستاده پروردگار توهستم و به او بشارت داد که بزودى ازفرزندش معجزات باهره‏اى مشاهده‏خواهد کرد. مریم در مکانى دور خلوت‏گزید و چون او را درد زاییدن فراگرفت زیرشاخ درخت‏خرمایى رفت و از شدت‏حزن و اندوه با خود مى‏گفت: کاش پیش‏از این مرده بودم و نامم از صفحه دلهافراموش شده بود:
«فحملته فانتبذت به مکاناقصیا فاجاءها المخاض الى جذع النخلة‏قالت‏یا لیتنى مت قبل هذا و کنت نسیامنسیا» (22)
در اناجیل برنابا، فعل سوم، قسمت‏دهم آمده است که حضرت مریم، حضرت‏مسیح‏«علیه السلام‏» را بدون درد به دنیا آورد واین بصراحت مخالف قرآن است که‏مى‏گوید: «فاجاءها المخافى الى جذع‏النخلة‏»
پس مریم فرزند خود را گرفته به سوى‏قومش روان شد و چون قومش وى را باآن حال دیدند، مشغول طعن و سرزنش اوشدند و گفتند: اى مریم عجب کار منکر وشگفت آورى کردى، اى خواهر هارون ترانه پدرى ناصالح و نه مادرى بدکاره بود.مریم در پاسخ آنان به طفل خوداشاره کرد.
«فاتت‏به قومها تحمله قالوا یا مریم‏لقد جئت‏شیئا فریا. یا اخت هرون ما کان‏ابوک امرا سوء و ما کانت امک بغیا. فاشارت الیه قالوا کیف نکلم من کان فى‏المهد صبیا» (23)
در انجیل ماجرا به این شکل آمده‏است که مریم در عقد شخصى به نام‏یوسف است و قبل از ازدواج با او حامله‏مى‏شود. اما در قرآن نامى و اشاره‏اى به‏همسر مریم نشده است. انجیل‏مى‏گوید:
«مریم که در عقد یوسف بود قبل ازازدواج به وسیله روح پاک خدا آبستن شد.یوسف که سخت پاى بند اصول اخلاقى‏بود، تصمیم گرفت نامزدى‏اش را به هم‏بزند، ولى مى‏خواست‏بى سر و صدا این‏کار را بکند تا آبروى مریم نرود. در همین‏افکار بود که در خواب فرشته‏اى را دید که‏به او مى‏گفت: یوسف پسر داود! از ازدواج‏با مریم نگران مباش! آن بچه‏اى که در بطن‏اوست از روح پاک خداست. مریم پسرى‏مى‏زاید و تو اسم او را عیسى مى‏گذارى، چون او قوم خود را از گناهانشان آزادمى‏کند.» (24)
البته قرآن این نکته را رد هم نکرده و به‏عبارت دیگر اصلا به آن نپرداخته است;شاید به این دلیل که مساله مهم، باکره‏بودن مریم است که هر دو کتاب بر آن‏صحه نهاده‏اند.
مى‏بینیم که قرآن و انجیل نه تنها درمسائل عقیدتى، بلکه حتى در مسائل‏تاریخى تشابهات زیادى دارند. این‏تشابهات زمینه همنشینى میان ادیان رافراهم مى‏کند و پیروان این دو دین را به‏سوى سرچشمه واحد ادیان رهنمون‏مى‏سازد.
پى‏نوشتها:
1) آل عمران، آیه 39 - 40
2) همان، آیه 36
3) همان، آیه 43
4) انجیل لوقا، باب 1، آیه 28، 30، 34
5) ر.ک : انجیل متا، باب 1، آیه 18
6) انجیل لوقا، باب 1، آیه 28، 30، 34
7) انجیل لوقا، باب 1، آیه 7
8) در آن هنگام که زکریا کرامت مریم رامشاهده کرد گفت: پروردگارا مرا به لطف خویش‏فرزندى پاک سرشت عطا فرما همانا تویى‏مستجاب کننده دعا.(سوره آل عمران، آیه 38)
9) انجیل لوقا، باب 1، آیه 13
10) آل عمران، آیه 39
11) محمد رشید - رضا: تفسیرالمنار، ج 3،ص 229
12) الطباطبائى - محمد حسین: تفسیر المیزان،ج 3، صص 179-180
13) آل عمران، آیه 41
14) الطباطبائى - محمد حسین: همان منبع، ج 3،ص 180
15) محمد رشید - رضا: همان منبع، ص 299
16) انجیل لوقا، باب 1، آیه 19-20
17) محمد رشید - رضا: همان منبع
18) سوره مریم، آیه 26
19) الطباطبائى - محمدحسین: همان منبع،ج 14، ص 35
20) سوره مریم، آیه 16
21) سوره آل عمران، آیه 37
22) سوره مریم آیه 22
23) همان، آیه 29-31
24) انجیل متى، باب 1، آیه 18-21 خواجه طوسى و تمایز قیاس اقترانى و استثنایى

نظرات 1 + ارسال نظر
یوتاب یکشنبه 5 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 22:06 http://iutab.com

با سلام خدمت شما دوست عزیز
شما می توانید برای بالابردن آماز بازدید وبلاگتون از آموزشهای رازهای گوگل استفاده کنید برای اطلاعات بیشتر و مشاهده آموزشها یه سری به ما بزنید
ممنون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد